۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

گذر اصفهان

من و زنده رود : قهرمان صمیمی (شهرساز ، تاریخ تولد 1332)
صحبت های زیر قسمتی از مصاحبه با آقای قهرمان صمیمی است که به منظور درج در صفحة حاضر از مصاحبه ایشان حذف شده بود . آدرس اینترنتی مصاحبه در پایان صحبت ایشان آمده است.


زهره روحی : حالا از شما می خواهم به عنوان شهروند اصفهانی ، کمی از خاطرات خودتان در رابطه با زاینده رود بفرمایید.

قهرمان صمیمی : نسل ما با زاینده رود مؤانستی داشته که شاید جوانان این نسل به دلایلی این انس را کمتر گرفته باشند، یا اصلا شک دارم که درکی از آن داشته باشند. زمانی که ما در دهه 40 به دبیرستان می رفتیم ، محل درس خواندن مان بعضاً در میدان نقش جهان بود اما عمدتاً در حاشیه زاینده رود بود. این مکانهای تعین شدة «درس خوانی » تنها مربوط به «هم دبیرستانی های» من نبود، در آن دوره ، تمام دبیرستان های پسرانه ی اصفهان به خصوص در ایام امتحانات و برای آماده شدن امتحانات ثلث سوم ، به حاشیه زاینده رود می رفتند . که این هم برای خودش مراسمی داشت و همراه می شد با شنا در رودخانه و همینطور بازی فوتبال در اراضی بایر اطراف رود و ....
هم نسلان اصفهانی ما یادشان نمی رود که زمانی در بیشه ارمنی ها درس می خواندند یا یادشان نمی رود که در همان ایام امتحانات ثلث سوم در حاشیة رود پیرمردی بود که طرفهای عصر با دوچرخه می آمد و با خودش برای فروش به دانش آموزانی که در اطراف رود اطراق کرده بودند نان سنگک و پنیر و سبزی خوردن می آورد . و چه خوشمزه بود آن لقمه نان و پنیرها ... حتا به یاد آوردنش هم لذت آور است، و اینها همه در پیرامون زاینده رود اتفاق می افتاد.
اما زاینده رود از یک زاویه دیگر هم برای نسل ما خاطره انگیز است، درس خواندن کنار مادی‌ها. به ویژه مادی نیاسرم ، و ماهی‌گیری هنگام درس خواندن در کنار آن . حتماً می دانید که آب این مادی هم همان آب زاینده رود است و به نظر من بازتابِ زاینده رود از طریق مادی ها شاید یکی از خدمات قابل تحسینی است که صفویه انجام داد ؛ و به این ترتیب توانستند زاینده رود را به داخل شهر اصفهان بیاورند و با این کارشان آب زاینده رود توی ذهن اصفهانی ها قداستی جاودانه به خودش گرفت. یک بخشی اش که خود رود زاینده است ، و بخشی دیگر هم همین شعباتی است (مادی هایی است )که همه می دانند از زاینده رود گرفته شده است.
این کار جدا از مسائل زیست محیطی و کارکردهای آبرسانی باغات و فضای سبز شهری، برای مردم شهر اصفهان تبعات عاطفی به همراه داشته است. شاید غیر اصفهانی ها ندانند که خیلی از خانه هایی که با خود زاینده رود فاصله زیادی داشتند از طریق همین مادی ها باز ارتباطشان، با زاینده رود حفظ می شد و هر روز به شکلی آنرا می دیدند . مثلا ساکنان «علی قلی آقا» در شمال اصفهان که با خودِ رود فاصله داشتند از طرف مادی علی قلی آقا، ارتباط شان حفظ شده است. و زمانی که آب زاینده رود خشک می شود ، باز تاب همان خشکی به مادی انتقال پیدا می کند و آنجا هم می خشکد . در نتیجه حتا زمانی هم که رود خشک می شود، باز هم انعکاسش از طریق خشکیِ مادی ها در درون شهر قابل مشاهده و ملموس می شود.
«زاینده رودِ همراه آب» یا «زاینده رودِ بدون آب» با نوعی از هستیِ روزمره مردم اصفهان گره خورده است ...
شهریور 1389
http://www.anthropology.ir/node/6882