۱۳۹۰ بهمن ۲۲, شنبه

گفتگو با دکتر احسان حاج زرگرباشی (رزیدنت «طب اورژانس» بیمارستان الزهرا)


روحی: آقای دکتر، تشکر از اینکه دعوت به مصاحبه را پذیرفتید. لطفا خودتان را معرفی بفرمائید؟

رزیدنت اورژانس بیمارستان الزهرا: احسان حاج زرگرباشی هستم. متولد 1360، در محلة شریف واقفی به دنیا آمده‌ام. خانواده‌‌‌ام اصفهانی هستند. به کودکستان «امید فردا» در مرداویج می‌رفتم. دبستان را به «ایمان» در خانه اصفهان رفتم. مقطع راهنمایی را در« مدرسة راهنمایی دانشگاه صنعتی» خواندم، و دوران دبیرستان را هم در «شهید اژه‌ای» (یا تیزهوشان اصفهان) درس خواندم. دوران پزشکی عمومی را هم در «دانشگاه کاشان» بودم. بعد هم دوران سربازی را در تهران «نیروی زمینی ارتش» خدمت کردم و در حال حاضر هم در «طب تخصصی اورژانس دانشگاه اصفهان» مشغول تحصیل هستم و سال دوم را می‌گذرانم.

روحی: چند ساله است؟

دکتر زرگرباشی: سه ساله است.

روحی: چه شد که رشتة «طب اورژانس» را انتخاب کردید؟

دکتر زرگر باشی: خب فاکتورهای خیلی مختلفی بود. ولی در حقیقت سال 89 که ما امتحان دادیم، «نمره‌ها» نسبت به سالهای قبل خیلی بالاتر بود ولی «رتبه‌ها» خیلی پایین‌تر بود. و در 20 ، 30 سال گذشته در ایران این عدم تناسب خیلی دور از انتظار بود. امتحان ورودی تخصصی پزشکی در آن سال خیلی مسئله‌دار بود. یک‌بار امتحان دادیم، بعد فهمیدیم توش تقلب شده و وزارت آموزش عالی آنرا کنسل کرد. دوباره امتحان دادیم و ....، خلاصه امتحان آن سال خیلی حرف توش بود. خیلی هم پی‌گیری شد ولی خب بچه‌ها بر اساس نمره‌ای که آورده بودند، شروع کردند به انتخاب رشته. و من هم طبعاً با نمره‌ای که آورده بودم، تحقیقی کردم و به نظرم آمد که «طب اورژانس» می‌تواند برایم جالب باشد. البته چون در دورة پزشک عمومی در دانشگاهی نبودم که این رشته را داشته باشد، قبل از انتخاب رشته، دیدی هم نسبت به آن نداشتم. ولی خب بعد از تحقیق با توجه به روحیه‌ای که دارم این رشته را انتخاب کردم. چون از مطب نشینی خوشم نمی‌آید، رشته‌ای میخواستم که تحرک و پویاییِ بیشتری داشته باشد.

روحی: از چه زمانی شهر اصفهان و همچنین دانشگاه اصفهان، از رشتة «طب اورژانس» برخوردار شده است؟

دکتر زرگرباشی: تقریبا سه سال پیش به این شهر «متخصص اورژانس» فرستادند و از سال گذشته (1389) یعنی یک سال پیش هم رشته «طب اورژانس» در دانشگاه اصفهان رزیدنت گرفتند که من هم جزو همین سری اول رزیدنت‌ها هستم. اما خب این رشته در تهران، یک سابقة ده ساله دارد.

روحی: بنابراین، با توجه به جدید بودن آن در ایران، ممکن است لطف کنید و آنرا تا حدی معرفی بفرمایید.

دکتر زرگرباشی: بله ، در جهان هم حدوداً 20 ، 25 سال است که تخصص «طب اورژانس» دایر شده است. واقعیت این است که این رشته را به عنوان رشته‌ای نظامی می‌شناسند. و در رابطه با حوادث و بلایا و جنگ‌ها، شناسایی می‌شود. قبل از پیدایش این رشته، مریضی که برایش حادثه‌ای اتفاق افتاده بود، وقتی وارد بیمارستان می‌شد، هیچ متولی‌ای برای آسیب و بحرانی که برایش رخ داده بود، وجود نداشت. و بر حسب نظر و تشخیصی که پزشک عمومی می‌داد با او برخورد می‌شد. و یا اگر مشکل بیماری، چیزی نبود که پزشک عمومی بتواند تشخیص بدهد، آن مریض مجبور بود در اورژانس ب‌ماند تا یکی یکی متخصص‌های مختلف بیآیند و او را ویزیت کنند و بفهمند مشکل‌اش چیست و این خیلی زمان بر و تحملش برای مریض دشوار بود. گاهی ساعت‌ها باید منتظر می‌ماند. اما الان، متخصص اورژانس، مریض را می‌بیند و کارهای اولیه را انجام می‌دهد و بیمار را از موقعیت «خطرزا» یی که مغایر با «حیات» است بیرون می‌‌آورد. بعد از این کار، گروه تخصصی مربوط به بیماری را خبر میکنیم. در حقیقت در حال حاضر، طب اورژانس است که با یک سری آزمایش و عکس‌برداری و ... ، تعیین می‌کند کدام مریض وارد چه سرویسی بشود یا مرخص شود. بدین ترتیب طبِ اورژانس از ازدحام و فشار در بیمارستانها کاسته است.

از این مسئله که بگذریم، گاهی وضع اورژانسیِ بیمار طوری است که «زندگی» بیمار حتا به ثانیه‌ها بسته است و برای همین هم طب اورژانس به دلیل سرعت عملی که متخصص‌اش باید داشته باشد، به وجود آمده است. یعنی هم باید دانش اطلاعاتی وسیعی داشته باشد و هم قدرت عمل سریع. برای همین است که آنرا پزشکی نظامی می‌گویند، چون با حوادث و تشخیص سریع سروکار دارد.

یکی دیگر از کارهایی که «طب اورژانس» انجام می‌دهد، آموزش به «اورژانس شهر» و رسیدگی‌های پیش بیمارستانی است، همان آمبولانس‌هایی که می‌روند بالای سر مریض. با این آموزش‌ها یاد می‌گیرند، درجه‌های مختلف بیماری‌های اورژانسی را بشناسند و اینکه تشخیص بدهند کدام بیمار را به کدام بیمارستان تخصصی باید برسانند.

روحی: آیا «طب اورژانس» را می‌توان، «میان» رشتة پزشکی تلقی کرد؟

دکتر زرگرباشی: اگر منظورتان یک رشته‌ی ارتباطی بین رشته‌های مختلف با دانش وسیع و گسترده است، بله. چون در حال حاضر، همانطور که می‌دانید «تخصص» معنای خیلی عمیق و وسیعی پیدا کرده است. در بسیاری موارد دانش پزشکی وارد جزئیات شده است. به عنوان مثال بگویم ما الان متخصص‌هایی داریم که فقط روی عضو خاصی تخصص دارند و کار می‌کنند. و از طرف دیگر خب طبعاً خود همین تخصصی شدن پزشکی، می‌تواند پیامدهایی را داشته باشد یعنی به محدود کردن دانش پزشکی منجر شود چون بعد از مدتی طولانی، بسیاری از اطلاعات از دست می‌رود. همین الان خاطره‌ای در این مورد از ذهنم گذشت که برایتان نقل می‌کنم، دوران انترنی‌ام کشیک بیمارستانی بودم که بیمارستان چشم پزشکی بود و ساعت 11 شب متخصص چشم پزشک که فوق تخصص شبکیه هم دارد و استاد من هم بود، از اتاق جراحی به من زنگ زد که بروم پیشش وقتی رفتم، یک نوار قلبی را که مال بیماری بود که می‌بایست چشم‌اش را جراحی می‌کرد، به من نشان داد و پرسید،« این نوار قلب چه جوریه؟». من اولش خجالت کشیدم و گفتم «دکتر خواهش می‌کنم، شما استاد من هستید.» . گفت: « من بیست سال است که دارم فقط چشم کار می‌کنم و الان اصلا نمی‌دانم نوار قلب چی بود». در حقیقت ما به عنوان پزشک و متخصص اورژانس، باید اطلاعاتی وسیع در مورد وضعیت‌های اورژانسیِ همة بیماریها داشته باشیم. این نیست که روی رشتة خاصی متمرکز بشویم. باید بدانیم، چه بیماری نیاز فوری به جراحی دارد و کدام بیمار با موقعیت خطرناکی مواجه شده است و زندگی‌اش در خطر است. بنابراین کار ما، مطالعه و کار بر روی «اورژانسها»ی همة رشته‌ها‌ است. در نتیجه وسعت اطلاعات پزشکی‌مان بیشتر و عمق کمتر است. و از این نظر می‌گویم عمق کمتر، چون ضرورتی ندارد که مریضی را که از موقعیت اورژانس بیرون آورده‌‌ایم، پروسة بیماری‌اش را پی‌گیری بکنیم.

روحی : لطفاً بفرمایید چه اقشاری بیشتر به اورژانس بیمارستان الزهرا می‌آیند.

دکتر زرگرباشی: قبل از هر چیز بگویم که وقتی کار رزیدنتی را شروع کردم و وارد اورژانس بیمارستان الزهرا شروع کردم، متوجه شدم که اکثر کسانی که وارد این بیمارستان می‌شوند، از اقشار ضعیف یا متوسطِ رو به پایین جامعه هستند. بعد از هفت، هشت ماهی که از تحصیل‌ام گذشت و بیمارستان کاشانی هم جزو پروتکل کاری‌ای قرار گرفت، دیدم اقشاری که به این بیمارستان مراجعه می‌کنند، حتا ضعیف‌تر از کسانی‌ هستند که به الزهرا مراجعه می‌کنند. حالا یا به خاطر موقعیتی‌ است که این بیمارستان در شهر اصفهان دارد (که در منطقة سنتی و قدیمی و نسبتا کم درآمد قرار دارد)، و یا به دلیل «شناخت»ی است که مردم شهر اصفهان از قدیم نسبت به این بیمارستان دارند. چون مردم اصفهان از قدیم الایام این بیمارستان را (حتا قبل از اینکه بیمارستان الزهرا تأسیس شود) به عنوان بیمارستانی که سوانح و یا «تُروما»، را پوشش می‌دهد می‌شناختند. اصطلاح تروما هر گونه «حادثه‌»ای را در بر می‌گیرد که برای انسان پیش می‌آید. مثل تصادف، برق‌گرفتگی، آسیب‌هایی که در اثر نزاع به وجود می‌آید و یا ....؛ حالا به لحاظ موقعیت جغرافیایی شهری، کسی که آن طرف شهر تصادف کرده، مسلماً ترجیح می‌دهد که به اورژانس بیمارستان کاشانی منتقل شود تا به بیمارستان الزهرا که این طرف قرار دارد. خصوصاً موتور‌سوارهای تصادفی را به بیمارستان کاشانی منتقل می‌کنند چون معمولا این تصادفات بیشتر در مرکزشهر و یا آن طرف آب [رودخانه زاینده رود] رخ می‌دهد و چون موتورسوارها معمولا از اقشار متوسط رو به پایین و ضعیف جامعه هستند، شاید همین باعث ‌شود که اینطور به نظر بیاد که فضای اورژانس کاشانی نسبت به الزهرا بیشتر اقشار ضعیف جامعه را پوشش می‌دهد. اما یکی دیگر از دلائلی که مردم بیشتر به بیمارستان کاشانی نسبت به الزهرا مراجعه می‌کنند این است که اطلاع‌رسانی درستی هم دربارة الزهرا نشده است. مثلاً من خودم با چند نفر از مریضهای بیمارستان کاشانی که صحبت می‌کردم، می‌گفتند که اصلا نمی دانسته‌اند، بیمارستان الزهرا هم بخش اورژانس دارد. و یا اینکه فکر می‌کردند که چون بیمارستان الزهرا بزرگ‌تر است و در بالا قرار دارد، هزینه‌‌اش از کاشانی بیشتر است. در حالیکه هر دو به نرخ دولتی هستند و فرقی به لحاظ هزینه‌ای که بیمار باید بکند ندارند.

روحی: آیا در اصفهان برای کسانی که هیچ امکانی برای هزینة درمان ندارند، مرکز درمانیِ خاصی وجود دارد؟

دکتر زرگرباشی: نه! اینکه هزینه‌ای اصلا پرداخت نشود، چنین چیزی وجود ندارد. اما معمولاً بیمارستان یک قسمتی دارد به نام «مددکاری‌» که در حقیقت بیمارهایی را حمایت می‌کنند که از نظر پرداخت مشکل دارند. البته من اطلاع چندانی در این مورد ندارم اما فکر می‌کنم با تحقیقی که می‌کنند، هزینة درمان بیمار را تحت حمایت خودش می‌گیرد. دیده‌ام که مریضی آمده و به دلیل عدم توانایی پرداخت ، «مددکاری» هزینه را تقبل کرده است.

روحی: آیا بیمارستان‌ خصوصی‌ای هم در اصفهان هست که از خدمات اورژانسی برخوردار باشد؟

دکتر زرگرباشی: در مقایسه با تهران نه. من خودم بعد از فارغ التحصیل دکتری عمومی، دوران سربازی‌ام را در تهران گذراندم و می‌دیدم که در آنجا بیمارستان‌های خصوصی قوی دارد و متخصصها و فوق تخصص‌ها را جذب خود کرده است و علاوه بر آن به علت وجود مراقبتهای پرستاری خوب، فضای بیمارستانی تمیز و غذای خوب ، بیمارانی که از قدرت مالی نسبتا بالایی برخوردارند، ترجیح می‌دهند در آنجا مورد معالجه قرار بگیرند. اما اصفهان، بیمارستان خصوصی‌ای که بتواند در آن سطح قرار بگیرد ندارد. بهترین بیمارستان خصوصیِ اصفهان، بیمارستان «سعدی» است که به لحاظ خدمات اورژانسی اصلا امکانات ندارد. چرا که پزشکی که در اورژانس این بیمارستان نشسته است، به جای اینکه متخصص اورژانس باشد، پزشک عمومی است، [وانگهی] امکانات رادیولوژیکی و پزشک متخصص مقیم ندارد و این مسئله می‌تواند بیمار را دچار ناراحتی کند. در حالیکه در بیمارستان الزهرا و یا کاشانی که هر دو دولتی هم هستند، و امکانات رفاهی بیمارستان سعدی را هم ندارند، چون هر دو متخصص اورژانس دارند، به مجردی که بیمار وارد اورژانس شود، توسط پزشک اورژانس، به مشکل‌اش رسیدگی می‌شود. و با وجود رزیدنت‌های رشته‌های مختلف شرایط رسیدگی به بیمار بهتر است و این کمبودها در بیمارستان سعدی که خصوصی هم هست کاملا وجود دارد. برای همین خیلی وقتها بیماران اورژانسی ای که به آنجا مراجعه کرده‌اند به الزهرا و یا کاشانی فرستاده می‌شوند. در حقیقت عموماً مریضهایی در بیمارستان سعدی بستری می‌شوند که «بیماران مطب» پزشکان هستند و حالا به دلیل جراحی و یا موردهایی دیگر تحت نظر همانها و از قبل برنامه‌ریزی شده برای دو سه روز در آن بیمارستان بستری می‌شوند.‌

روحی: آقای دکتر، فرمایش شما صحیح، اما با این حال، این تصور در عموم وجود دارد که در موقعیت‌های اورژانسی، خصوصاً اگر شب و نیمه‌های شب باشد، بیمارستانهای دولتی، از آنجا که «آموزشی» هستند، چندان قابل اعتماد نیستند چون بیمار را رزیدنت می‌بیند، نظر شما در این‌باره چیست؟

دکتر زرگرباشی: بله، این تصور وجود دارد، اما تصور اشتباهی است. چون بهرحال در اورژانس بیمارستان دولتی آموزشی در مقایسه با بیمارستان‌های خصوصی سرویس‌های تخصصی و افراد مجرب‌تر در ساعات مختلف شبانه‌روز وجود دارد. به نظر من آن چیزی که بیمارستان دولتی نسبت به بیمارستانهای خصوصی کم دارد، مراقبت‌های پرستاری، «فضا»ی بیمارستانی و همچنین سرویس غذای آن است. وگرنه با توجه به دولتی بودنِ امکانات که کاستی‌ها هم مربوط به بودجة بیمارستان می‌شود، بیمارستانهای دولتی از نظر رسیدگی‌های تخصصی کارآمدتر و قابل اعتمادتر هستند.

روحی : لطفا بفرمایید اورژانس بیمارستان الزهرا، چه مناطقی را پوشش می‌دهد؟

دکتر زرگرباشی: بیمارستان الزهرا جزء بیمارستان‌های «سنترال» است و از سرویس‌های «فوق تخصصی» برخوردار است، به همین دلیل جزو پنج استانی است که می‌باید شهرها و مناطق همسایه‌ و اطراف‌اش را هم پوشش ‌دهد. مثلا کهگیلویه، بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و ایلام و حتا کردستان ...در نتیجه الزهرا باید تا حدی جوابگوی اورژانس‌های آنها هم باشد.

در مورد گروههای سنی هم اگر بخواهیم صحبت کنیم می توانیم بگوئیم میانگین سنی کشور ما در حال افزایش است و با رشد جمعیت گروههای سنی میانسال و سالمند بالای 50 ، 60 روبروست. و اینها بیشترین جمعیتی هستند که به اورژانس داخلی وارد می‌شوند. برداشتی که من و همکارانم داریم این است که فضای فعلی اورژانس الزهرا در پنج ، ده سال آبنده، دیگر قادر به پاسخ گویی به جمعیتی که روزبه روز تعدادشان بیشتر می‌شود نیست. بنابراین، یا باید فضای بیمارستان الزهرا وسعت پیدا کند و یا بیمارستانهای دیگری هم مشابه این بیمارستان تأسیس بشود. یا خود استانهایی که به الزهرا بیمار می‌فرستند، به امکانات لازم دست پیدا کنند.

از طرف دیگر در خصوص اورژانس جراحی، اینکه این اندازه ما «تروما» و مریضهای حادثه‌ای داریم بخش قابل ملاحظة آن به دلیل موتورسیکلت‌سوارهای شهر است. می‌توانم بگویم پنجاه درصد کسانی که به واحد اورژانس بیمارستان الزهرا مراجعه می‌کنند، تصادفی‌های موتورسوار هستند. خیلی از آسیب‌ها مربوط به قسمت «سر» است که خیلی هم خطرساز است. و خود همین مسئله با وجود خطر جانی که دارد، نشان می‌دهد که ما هنوز نتوانسته‌ایم، داشتن کلاه ایمنی را برای موتورسوار جا بیندازیم و از آنها بخواهیم. بهرحال این معضلی است که فکر می‌کنم جامعة ما باید با آن برخورد جدی بکند و «ایمنی موتورسوار» را برای قوانین و مقررات رانندگی جابیندازد. چون خیلی ها به «موتور» به عنوان وسیلة حمل و نقل ارزان نگاه می‌کنند که به راحتی می‌تواند در اختیار همه خصوصا قشر پایین قرار بگیرد .

روحی : آقای دکتر شما به عنوان پزشک اورژانس، اشارة بسیار خوبی کردید به موقعیت همواره در خطر موتورسوارهای شهر اصفهان، به غیر از این مسئلة بسیار مهم، معضل اجتماعی دیگری هم به چشم‌تان خورده است؟

دکتر زرگرباشی: خب باید بگویم، چیزی که در حال حاضر برایم نمود دارد و در دوران انترنی این همه به چشمم نمود نداشت، جمعیت معتادین است. مریض‌های معتادی که به اورژانس می‌آورند دیگر به سن و سال خاصی تعلق ندارند، از نوجوان 14، 15 ساله هست تا آدم 60 ساله. یک عده‌ای هستند که وقتی وارد اورژانس می‌شوند، خودشان فوراً می‌گویند که مواد مصرف می‌کنند، و ما می‌دانیم که باید به آنها مسکن بزنیم تا خیلی اذیت نشوند وگرنه چون بدن‌شان به مواد آلوده شده است و به آن عادت کرده است، وارد فازی می‌شوند که خیلی ناراحت‌شان می‌کند. اما خیلی‌ها هم هستند که به دلیل آبروداری، پنهان می‌کنند و وقتی ازشان سئوال می‌کنیم، کاملاً انکار می‌کنند حالا برای اینکه می‌خواهند جلوی همسر و یا پدر و مادر و خانواده مسئله‌شان پنهان بماند. اما بعد که 5، 6 ساعت در بیمارستان می‌مانند بدنشان نیاز پیدا می‌کند و پنهانی پزشک را صدا می‌کنند و ماجرای اعتیادش را می‌گویند....

روحی: آیا می‌شود میانگینی از بیماران معتادی داشت که به اورژانس‌ الزهرا مراجعه می‌کنند؟

دکتر زرگرباشی: به طور دقیق نمی‌توانم بگویم. اما بیمارستان الزهرا در روز بین 100 تا 200 نفر مراجعه کنندة اورژانسی دارد، شاید بشود گفت از بین این تعداد حداقل 30 درصد به بالا معتاد هستند . یعنی حداقل یک چیزی حدود یک سوم‌.

روحی: لطفا کمی هم دربارة سختی و مشکل کارتان بفرمایید.

دکتر زرگرباشی: خب پزشک اورژانس بودن یک سختی‌اش این است که آدم شبانه روز باید در اورژانس باشد. رشته‌های دیگر پزشکی اینطور نیست. یک تقسیم بندی مشخصی بین کار و زندگی خصوصی‌شان وجود دارد. ولی پزشک اورژانس زمانی که در بیمارستان و کشیک‌اش، است مقیم است و حق ترک بیمارستان را ندارد حالا هر مشکلی هم که برایش پیش بیآید. و خب توی آن فضا بودن و خوابیدن و زندگی کردن، سختی‌های خودش را دارد. اما سختی دیگری که همراه با پزشک اورژانس است این است که با مریضی برخورد دارد که دچار درد و حادثه شده است. و خب خیلی فرق دارد با مریضی که در بخش بستری است و پزشک برای ویزیت به آنجا می‌رود. فضای اورژانس کلا فضایی پرتنش است چون هم خود بیمار به دلیل اینکه شرایط بدنی و روحی خوبی ندارد و هم همراهان او که نگران بیمارشان هستند، هر دو در شرایط «پرخاشگری» به سر می‌برند. و با وجودیکه ما این موقعیت‌ها را می‌شناسیم و برای مواجهه با آن در کتابهای‌ آموزشی‌‌مان چیزی به نام «مدیریت اورژانس» داریم، (که شاید در رشته‌های دیگر پزشکی وجود نداشته نباشد) اما با این حال مجموع این شرایط به ما (اعم از پزشک و پرستار) که کارمان در بخش اورژانس است، فشار می‌آورد. و این دیگر به هنر«پزشک اورژانس» برمی‌گردد که فضای اورژانس را آرام و قابل کنترل نگه بدارد. چون در حقیقت بیشترین درگیری‌ها و فشارها در هر بیمارستانی در اورژانس بیمارستان است، شما نگاه کنید بیشترین شکایت و دعواهایی که مردم در بیمارستانها دارند، مربوط به «اورژانس» بیمارستان می‌شود. بنابراین باید آماده باشیم و بدانیم و که با همراهان و بیماران چگونه برخورد بکنیم.....

روحی: آقای دکتر زرگرباشی، خسته نباشید. ممنونم از اینکه اجازه دادید وقتت‌تان را بگیرم تا این گفت‌وگو را با شما داشته باشیم. لطفا در پایان اگر خودتان مطلب خاصی دارید بفرمایید.

دکتر زرگرباشی: خواهش می‌کنم. من هم از شما ممنونم. خیلی خوشحال شدم که این مصاحبه انجام شد. چون رشتة ما یک رشتة جدیدی است و نه مردم با آن آشنایی دارند و نه حتا همکاران خودمان دیدی روشن نسبت به کاری که ما انجام می‌دهیم دارند، به همین دلیل هویت کارمان برایشان مشخص نیست. چیزی که هست این است که رشتة ما «تیم وُرکینگ» است و باید به صورت گروهی و تیمی کار کنیم ما حلقة اول فضای درمانی بیمارستانی هستیم که مریض وارد آنجا می‌شود. اگر رشته‌های دیگر پزشکی به این دید به ما نگاه کنند و در حقیقت بپذیرند که همة ما یک تیم هستیم که داریم توی بیمارستان کار می‌کنیم و این نیست که پزشک اورژانس برای خودش کاری جدا از بقیة همکاران داشته باشد. اگر آنها متوجه این مسئله بشوند که متخصص اورژانس اصلا قصد ندارد جای هر کدام از رشته‌های تخصصی دیگر را بگیرد داشته باشد، خیلی خوب می‌شود. چون در این صورت به جای «تقابل»، روحیة «همکاری» قرار می‌گیرد، و این به نفع حال «بیمار»ی است که همة ما به خاطرش در بیمارستانها کار می‌کنیم. و من دلم می‌خواهد این مصاحبه را همکارانم هم بخوانند . فکر می‌کنم اگر این همکاری شکل بگیرد در این صورت به جای اینکه همدیگر را تخریب کنیم، ساپورت خواهیم کرد.

اصفهان ـ آبان 1390